به گزارش مشرق، با توجه به بیانات مقام معظم رهبری در خصوص «افشای حقوق بشر آمریکایی» و نامگذاری هفته دوم تیرماه هر سال به این نام، در گفتوگوهای جداگانهای با کارشناسان سیاسی و حوزه بینالملل به بررسی ابعاد این موضوع پرداختیم.
حسن کاظمی قمی سفیر سابق ایران در عراق در همین زمینه معتقد است:حقوق بشر در فرهنگ آمریکا معادل با قدرت است. این قدرت همان قدرتی است که باید همه سفیدپوستان در برابر رنگینپوستان داشته باشند.
وی میافزاید: تاریخ آمریکا پر از تجاوز و کشتار است و این کشتار علیه خود شهروندان و ساکنان بومی خود آمریکا انجام شده است. همین امروز هم هیأت حاکمه آمریکا یک هیأت آپارتاید و نژادپرست است.
در همین رابطه متن کامل گفتوگوی مشروح با حسن کاظمی قمی سفیر سابق ایران در عراق در ذیل میآید:
*آمریکاییها از سویی مدام از مبارزه با تروریسم دم میزنند و از سویی دیگر از جریانات تروریستی چون گروهک منافقین حمایت میکنند. این تناقض چگونه قابل جمع است؟
کاظمی قمی: اساساً در آموزههای فرهنگ لیبرال سرمایهداری آمریکا چیزی به نام حقوق بشر که از نوع آموزههای دینی حال اسلامی یا مسیحیت باشد، جا ندارد و شما در آموزههای لیبرال سرمایهداری چیزی به عنوان حقوق بشر نمیبینید. آن چیزی که نیز وجود دارد بر پایه منافع و لذت است.
حقوق بشر هم مثل خیلی از موضوعات دیگر در ذیل فرهنگ لیبرال دموکراسی مطرح میشود. در فرهنگ نظام سیاسی آمریکا ایدئولوژی نظام سیاسیاش مبتنی بر خود است و تعریف از انسانیت، حقوق بشر،عدالت، برابری و مساوات همه در ذیل آموزه فرهنگی لیبرال سرمایهداری است.
نگاه آمریکا به حقوق بشر با چیزی که فرهنگهای دیگر و شریعتهای الهی نگاه میکنند کاملاً متفاوت است. اگر نگاهی به تاریخ این چند قرنی که از پیدایش آمریکا میگذارد، داشته باشید بیشترین تبعیض نژادی و بیعدالتی و تجاوز به حقوق بشر حتی در خود آمریکا توسط سفیدپوستها در برابر رنگینپوستان اتفاق افتاده است.
جنگهای خونین داخلی آمریکا که توسط سفیدپوستان انجام شد و آنها به طور علنی حقوق رنگینپوستان را نادیده گرفتند در حالی که ساکنین بومی و اصلی این سرزمین رنگینپوستان بودند و صرفاً به جرم سیاه یا سرخپوست بودن خانهها و اموالشان را میگرفتند و آتش میزدند. شما شاهد هستید که رهبران جنبشهای سیاهپوست در تاریخ ماندگار شدهاند که چه ستمهایی بر آنها روا شد و چه ترورهایی کردند.
* تعریف دقیق آمریکاییها از حقوق بشر چیست؟
کاظمی قمی: حقوق بشر در فرهنگ آمریکا معادل با قدرت است. این قدرت همان قدرتی است که باید همه سفیدپوستان در برابر رنگینپوستان داشته باشند. شما شاهد هستید که تاریخ آمریکا پر از تجاوز و کشتار است و این کشتار علیه خود شهروندان و ساکنان بومی خود آمریکا انجام شده است. همین امروز هم میبینید که هیأت حاکمه آمریکا یک هیأت آپارتاید و نژادپرست است. صحبتی که رئیس جمهور فعلی آمریکا میکند و میگوید سیاهپوستان شهروند درجه 2 هستند و باید در برابر آنان ایستادگی کرد، نشان میدهد که هیأت حاکم نگاه نژادپرستانه دارد و به شدت ضد دین نیز هست.
به این بهانه تروریسم از ورود اتباع چند کشور مسلمان به آمریکا جلوگیری کردند. از نظر آمریکا حقوق بشر به معنای حاکم قدرت یک اقلیت است و امروز همان حاکمیت 1درصد متمولی که بر 99 درصد آمریکا باید حکومت کنند را شاهد هستیم.
در عرصه بینالمللی نیز تاریخ کشتار آمریکا علیه ملتها مشهود است و شما تبعیضی و کشتاری که علیه مردم بیدفاع ویتنام گرفته تا امروز که در بسیاری از کشورهای جهان چنین جنایتهایی انجام میشود شاهد این حقیقت است. امروز نظامهای دیکتاتور یک جنگ نیابتی را از طرف آمریکا راه انداختهاند و ملتهای مظلوم و بیدفاع مثل یمن و بحرین و افغانستان را درگیر خود کردهاند.
حقوق بشر از نظر آمریکا به معنای ساختن جریانات تکفیری و تروریستی و جنگهای نیابتی است. آمریکا حقوق بشر را حمایت از رژیم صهیونیستی میداند که علیه ملتها انواع جنایت را انجام میدهد و آمریکا دولتها و کشورها را وادار میکند تا در برابر این جنایتها سکوت پیشه کنند.
حقوق بشر از منظر آمریکا به معنای اعمال تحریمها علیه ملتهایی است که از لحاظ اقتصادی به دنبال استقلال هستند. همچنین حقوق بشر از منظر آمریکا به معنای اشغالگری علیه ملتها در چارچوب منافع آمریکا است. کما اینکه آمریکاییها در سال 2003 بدون مجوز از سازمان ملل و بدون اراده ملت و دولت عراق به این کشور آمدند و آن را اشغال کردند.
حقوق بشر از منظر آمریکا متهم کردن دولتهای مستقل و حمایت از جریانهای تروریستی بر علیه آن نظامها است. همان اتفاقی که هماکنون در سوریه رخ داده است. وقتی در سطح جامعه بین الملل به ویژه در غرب آسیا نگاه میکنیم ردپای آمریکاییها در همه نوع جنایت از قبیل کودتا، براندازی، اختلافات طایفهای و جنگهای نیابتی دیده میشود و از منظر حقوق بشر آمریکا همه اینها برای تأمین منافع 1درصدی آمریکایی انجام میشود که این 1درصد باید در چارچوب منافع خودشان جهانروایی کنند و هرکس به دنبال استقلال و تمامیت ارضی خود باشد از منظر آمریکا ناقض حقوق بشر و حامی تروریسم شناخته میشود.
طبیعی است که آمریکاییها امروز از هر جریانی که بتواند منافع آمریکا را تأمین کنند حمایت میکنند.اینکه آمریکا طی چند سال اخیر گروهک شرور و مزدور نفاق را از لیست سیاه خارج کردند هیچ تعجبی ندارد. همانطور که از رژیم اشغالگر قدس حمایت میکنند و همانطور که از آلسعود حمایت میکنند و بمبهای هوشمند را به آنها میدهند تا علیه مردم بیدفاع یمن به کار گیرند، روشن است که حقوق بشر از نظر آمریکا به معنای تأمین منافع آن 1درصد است و همه باید برای آنها کار کنند.
بنابراین خروج گروهک منافقین از لیست سیاه آمریکا تعجبی ندارد و حمایت از گروههای تروریستی و جنگهای نیابتی و فتنههای طایفهای همگی از طرف آمریکا وجود دارد. اما آنچه از ابتدا و از پیدایش انقلاب اسلامی و چه از زمانی که بیداری اسلامی و مقاومت شکل گرفته آمریکا سیاستهایش در غرب آسیا با ناکامیهایی مواجه شده است. حمایت از تروریسم و حکام ارتجاعی نتوانسته سیاستهای آمریکا را به هدف برساند بلکه شاهد افول ابهت و سلطه آمریکاییها در منطقه هستیم. دلیلش نیز این است که آمریکاییها نه به هنجارها و نه به منافع ملتها توجهی ندارند و فقط به منافع خودشان میاندیشند و منافع آمریکاییها در تقابل و تضاد با منافع ملتها و دولتها است.
چون سنگ بنای نظام سیاسی آمریکا برپایه اومانیسم گذاشته شده و این نظام سیاسی انسان را جایگزین خدا کرده در تقابل جدی با انقلاب اسلامی است که بنیانگذار آن امام راحل است. یکی از دلایل عداوت و کنیهتوزی آمریکاییها نسبت به ملت ایران این است که تلاش چند قرنی نظام لیبرال دموکراسی که برپایه اومانیسم بود را امام خمینی از بین برد و دین، دنیا و معنویت را و اینکه خداوند در عرصه اداری دنیا حاکم بشود را تبیین کرد و علیرغم اومانیسم، امام بین دنیا و آخرت پیوند ایجاد کرد و نشان داد که میشود در این دنیا زندگی سعادتمند داشت و در عین حال که خداوند را ناظر بر اعمال دانست. مبارزه با بیعدالتی یکی از دلایل حقد و کینه آمریکا نسب به انقلاب اسلامی و امام دیده میشود.
امام و انقلاب بود که به معنای واقعی معنای عدالت و برابری را و همچنین رعایت حقوق ملتها و حقوق بشر را در دستور کار قرار داد، گفت: این عدالت و حقوق بشر در تقابل با لیبرال سرمایهداری است که آمریکاییها امروز سردمدار آن هستند.
* آیا میزان حمایت آمریکا از جریان نفاق و تروریسم از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون افزایش یافته است؟
کاظمی قمی: از همان ابتدای پیروزی انقلاب تا به امروز تمام دسیسهها و توطئههای آمریکا چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم علیه نظام جمهوری اسلامی را میبینید. حرکتهای تجزیهطلبانه، کودتا و ترور و جنگ تحمیلی و شبیخون فرهنگی و فشارهای سیاسی و اقتصادی را میبینید. آمریکاییها از پیدایش انقلاب به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی بودند و به چیزی کمتر از این بسنده نخواهند کرد. آمریکاییها در مقطعی از هر حربهای استفاده کردهاند که این نظام را از پا دربیاورند؛ ولی به دلیل رهبری امام و مقام معظم رهبری و پیوند نظام و ملت و همچنین ایدئولوژی اسلامی حاکم بر این نظام مقدس باعث شده که آمریکاییها موفق نشوند.
فراموش نکردیم که در تشویق صدام و دادن اطلاعات به او و همچنین حمایت گروهک تروریستی در مقطع جنگ تحمیلی که شاهد روزانه بیش از 200 ترور بودیم، آمریکاییها حمایت میکردند و امروز هم همان حمایتها را انجام میدهند.
هدف راهبردی آمریکا که سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است تغییر نکرده بلکه در هر مقطعی سناریوهای عملیاتی است که به مقتضای شرایط عمل میکند. امروز که آمریکاییها جنگ نیابتی را دنبال میکنند، حمایت از تروریسم و گروهک نفاق و جریان سلفی و تکفیری که در منطقه وجود دارد، آمریکاییها به طور مستقیم و غیرمستقیم از آنها حمایت میکنند. هدف راهبردیشان تغییر نکرده و سناریوها حسب شرایط استفاده میشود و امروز آمریکاییها بار دیگر به این گروهکهای خائن و مزدور متوسل میشوند.
البته این توسل به گروهکها نشان میدهد که آمریکاییها روبه ضعف و افول هستند، در حالی که آمریکاییها دیگر امکان لشکرکشی و جبههگشایی به طور مستقیم را ندارند و این از دلایل سقوط و افول ابهت آمریکا حداقل در منطقه غرب آسیا است.